جدول جو
جدول جو

معنی علی اکبر - جستجوی لغت در جدول جو

علی اکبر
(عَ یِ اَ بَ)
علی بزرگتر در مقابل علی اصغر وعلی اوسط. این ترکیب متداول فارسی به سکون یاء تلفظمی شود و بصورت یک کلمه برای نام کسان بکار می رود
لغت نامه دهخدا
علی اکبر
(عَ اَ بَ)
دهی است از دهستان دروفرامان، بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 27 هزارگزی جنوب خاوری کرمانشاه و 4 هزارگزی شمال فرامان. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر. و دارای 300 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین می شود. و محصول آن غلات و چغندرقند و لبنیات است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند. راه آن مالرو است، و در تابستان از طریق باغ ملک و کرانی میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
علی اکبر
(عَ اَ بَ)
خان زاده علی اکبر، وی ازجملۀ بزرگانی است که در روز چهارشنبه دوازدهم ماه رمضان سال 771 هجری قمری در وقت جلوس امیرتیمور گورکانی بر تخت سلطنت حضور داشت و بر سلطنت او با دیگر بزرگان اتفاق کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 419)
(امیر...، مشهور به امیر مهین. وی از سادات و نقبای مشهد مقدس رضوی و معاصر سلطان حسین بایقرا بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 641)
لغت نامه دهخدا
علی اکبر
نامی است از نامهای مردان مسلمان
تصویری از علی اکبر
تصویر علی اکبر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از علی اصغر
تصویر علی اصغر
(پسرانه)
نام پسر حسین (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کلب اکبر
تصویر کلب اکبر
در علم نجوم از صورت های فلکی جنوبی، کلب اعظم، کلب الجبّار
فرهنگ فارسی عمید
(عَ اَ بَ رِ حَ کَ)
قمی. وی فقیه و اصولی و حکیم بود و در 22جمادی الثانیۀ سال 1323 هجری قمری درگذشت و در مقبرۀ شیخان دفن شد. او راست: 1- شرح بر رسائل شیخ مرتضی. 2- شرح بر شواهدالربوبیۀ ملاصدرا. (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعه ج 41 ص 97)
لغت نامه دهخدا
(عَ اَ بَ رِ هََ مَ)
ابن شیران (یا شیر محمد) ، ملقّب به صدرالاسلام. عالم و ادیب. وی کاتب زین العابدین شورینی حاکم همدان بود و سپس به نجف رفت و نزد محمدحسن شیرازی تحصیل علم کرد و به همدان بازگشت. و در حدود سال 1334 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- البحر المکفوف فی علم الجفر و الحروف. 2- تکالیف الانام فی غیبه الامام. 3- نور علی نور فی شرح زیاره عاشور. (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعه ج 41 ص 96). و نیز رجوع به مصنفی علم الرجال ص 340 شود
ابن محمد، ملقّب به صدرالاسلام. وی مفسر بود و در نظم سخن نیزدست داشت. در سال 1280 هجری قمری متولد شد و در سال 1325 در همدان درگذشت و جسد او به نجف اشرف حمل شد. او راست: ناسخ التفاسیر، در هشتاد هزار بیت تقریباً. (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعه ج 41 ص 85)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ وَ)
ابن حسن اکوع صنعانی. وی عالم هیأت بود و وزارت مهدی عباس و فرزندش منصور را عهده دار بود. سپس مورد خشم منصور واقع شد و مدت یک سال در زندان او به سر برد. و سرانجام در ماه صفر سال 1203 هجری قمری در صنعا درگذشت. او راست: 1- جدولی در ماههای رومی و عربی. 2- مختصر عده الحصن الحصین با سقاط المخرجین. (از معجم المؤلفین بنقل از نیل الوطر ج 2 ص 129 الاعلام زرکلی ج 5 ص 84)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ غَ)
علی کوچکتر. علی کهتر. در مقابل علی اکبر و علی اوسط، این ترکیب در تداول فارسی به سکون یاء تلفظ می شود و به صورت یک کلمه برای نام کسان بکار می رود.
- امثال:
علی اصغر به زبان آمده است، بمزاح و استهزاء به کسی گویند که ناگاه لکنتی در زبان او پدید شود. (امثال و حکم دهخدا). تعبیر مثلی از کسی که از ناگاه بلکنت ادای سخن کند
لغت نامه دهخدا
(صَ بِ اَ بَ)
کنایه از تقاطع خط استوا است با خط محور که خط شمال و جنوب باشد و تقاطع میل شمالی و میل جنوبی و تقاطع فلک تدویر را نیز گویند. (از برهان)
لغت نامه دهخدا
(عَ کَ)
دهی است از بخش نمین، شهرستان اردبیل و دارای 200 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(عَ اَ بَ رِ یَ)
ابن محمدجعفر حسنی حسینی یزدی. او راست: 1- تفسیر القرآن که کامل نیست. 2- شرح تهذیب المنطق. 3- شرخ خطبۀ زهرا (ع). 4- شرح خطبۀ شقشقیه. 5- نخبهالمیزان فی اللغه که در سال 1288 هجری قمری در تهران به چاپ رسیده است. (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعه ج 41 ص 84)
لغت نامه دهخدا
(عَ اَ بَ رِ شَرْ)
ابن محمود نجفی شروانی شماخی. وی عالم در لغت و نحو و صرف و منطق، و ساکن حیدرآبادبود و در حدود سال 1318 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- التأییدات الغیبیه فی دفع الشهاب المنطقیه. 2- التحفه النظامیه فی الفروق الاصطلاحیه. 3- المسائل التمرینیه الصرفیه. 4- مسألهالاخبار بالذی فی المسائل النحویه. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیهالعارفین ج 1 ص 778. ایضاح المکنون ج 1 ص 220 و سایر صفحات. فهرست دارالکتب المصریه ج 7 ص 4. فهرست المؤلفین بالظاهریه)
لغت نامه دهخدا
(عَ اَ بَ)
ابن حسین بن علی بن ابی طالب قرشی هاشمی علیهم السلام. وی فرزند امام حسین (ع) و مادر او لیلی بنت ابی مرهعروه بن مسعود ثقیفه بود. تولد او در عهد خلافت عثمان روی داد و در واقعۀ کربلا (سال 61 هجری قمری) هجده ساله بود و در این واقعه پس از شهادت عباس بن علی (ع) به جنگ دشمنان رفت و آنگاه که تعداد بسیاری از آنان رابه قتل رساند با شمشیر شخصی به نام مره بن منقذبن نعمان عبدی، از بنی عبدالقیس شهید گشت. و قاتل بلافاصله به دست اصحاب حسین (ع) قطعه قطعه گردید. برخی از مورخان ’علی اکبر’ را نخستین کسی دانند که در واقعۀ کربلاشهید گشت. وی را لقب ’اکبر’ دادند تا با برادر کهترش (زین العابدین) اشتباه نشود. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 54 و 61) (الاعلام زرکلی بنقل از مقاتل الطالبین ص 80. نسب قریش ص 57. البدایه و النهایه ج 8 ص 185)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ مَ)
ابن حسن احمر. ادیب و نحوی و صرفی. متوفی در حدود سال 194 هجری قمری وی را با کسائی صحبتی بود. او راست: 1- التصریف. 2- تفنن البلغاء. (از معجم المؤلفین بنقل از معجم الادباء ج 13 ص 5. بغیهالوعاه سیوطی ص 334)
ابن مبارک احمر. وی بر شعر ابی نواس دو غلط و اشتباه گرفته است که در الموشح مذکور است. رجوع به الموشح مرزبانی ص 273 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ اَ بَ)
دهی است از دهستان صوفیان، بخش شبستر، شهرستان تبریز. واقع در 9 هزارگزی جنوب باختری شبستر، و 2 هزارگزی راه شوسۀ صوفیان به سلماس. ناحیه ای است جلگه و دارای آب و هوای معتدل. سکنۀ آن 315 تن است. آب آن از چشمه تأمین می شود. و محصول آن غلات و حبوب است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند. و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(عَ اَ بَ رِ زَ)
ابن رجب علی دیزجی. متوفی در حدود سال 1310 هجری قمری او راست: 1- التقریرات. 2- حاشیه بر الرسائل، در دو مجلد. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 39)
لغت نامه دهخدا
(عَ اَ بَ رِ دِ خُ)
مؤلف لغت نامۀ حاضر (1258- 1334 هجری شمسی). برای اطلاع از شرح حال کامل مؤلف، رجوع به مقدمۀ همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(عَ اَ بَرِ خُ)
ابن اسماعیل بن خلیل خراسانی (علی اکبرنواب...) متولد در سال 1187 هجری قمری وی نزد محمدحسین بن معصوم قزوینی تحصیل علم کرد و در شیراز به تدریس مشغول شد. و در سال 1263 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- اثبات الواجب. 2- تحفهالسفر، در معانی و بیان. 3- حاشیهالمدارک. 4- سفینهالنجاه. 5- نورالهدایه. (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعه ج 41 ص 85)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ)
ابن ابراهیم بن محمد بن اسماعیل بن صلاح حسنی یمانی صنعانی، از آل امیر در صنعان. رجوع به علی صنعانی (ابن ابراهیم بن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ اَ غَ)
ابن حسین بن علی (ع). وی فرزند شیرخوار امام حسین علیه السلام بود که در واقعۀ کربلا از تشنگی رنج میبرد و حضرت وی را بر زین گرفت و به میان صف دشمنان برد و آواز برآورد که ’ای قوم اگر من به زعم شما گناهکارم این طفل گناهی ندارد، او را یک جرعه آب دهید’. در این هنگام یکی از دشمنان به نام حرمله بن کاهل ازدی با یک تیر حلق آن طفل شیرخوار را درید. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 55). ولی در همین تاریخ (حبیب السیر ص 61) نام این فرزند امام حسین (ع) ’عبدالله ’ ذکر شده است. و ’علی اصغر’ نام امام زین العابدین (ع) است. رجوع به ابوالحسن (علی بن حسین (ع)...) شود
لغت نامه دهخدا
(عِ قِ اَ بَ)
اشتیاق به لقای حق تعالی و معرفت ذات و شهود صفات درذات است. فلاسفه و ظرفا گویند اگر عشق عالی و اکبر نمی بود موجودات طراً مضمحل میشدند و آنچه حافظ ممکنات و معلولات نازله است عشق عالی است که ساری در تمام ممکنات و موجودات جهان هستی میباشد زیرا تمام موجودات عالم طالب و عاشق کمالند و غایت این مرتبه از عشق تشبه به ذات خدای متعال است. (از فرهنگ علوم عقلی)
لغت نامه دهخدا
(عَ اَ سَ مَ حَلْ لَ / لِ)
دهی است کوچک از دهستان سرویزن، بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت. واقع در 24 هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و در سر راه مالرو جیرفت به ساردوئیه. دارای 8 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(عَ کِ)
ابن حسین شاکر جرکسی پارسی. نحوی بود. او راست: تقریرات بر خطبۀ الفوائد الضیائیۀ عبدالرحمان بن احمد جامی، در نحو، که در سال 1286 هجری قمری در بولاق در زمان حیات مؤلف چاپ شد. (از معجم المؤلفین از فهرست الخدیویه ج 4 ص 32 و معجم المطبوعات ص 1093)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ بَ)
ابن حسین بن احمد بن ابراهیم عکبری. مشهور به ابن جدا ومکنی به ابوالحسن. فقیه و اصولی. وی در رمضان سال 468 هجری قمری درگذشت و در مقبرۀ امام احمد دفن شد. اورا تصنیفی در اصول است. (از معجم المؤلفین از طبقات الحنابلۀ فراء ص 391 و الوافی صفدی ج 12 ص 47)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ کَ)
ابن منصور بن محمد بن ابی المعالی بن احمد حسینی کازرانی الاصل حائری المولد و المدفن، مشهور به علی الکبیر. وی در سال 1207 هجری قمری در کربلاء درگذشت. او را تصنیفاتی است. (از معجم المؤلفین)
ابن محمد بن حسن بن زین الدین شهید ثانی عاملی جبعی اصفهانی. مشهور به شیخ علی صغیر و یا شیخ علی کبیر. رجوع به علی صغیر شود
لغت نامه دهخدا
(کَ بِ اَ بَ)
نام دیگر صورت نهر است از صورت جنوبی فلکی قدماء. (مفاتیح العلوم، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نام صورتی از صورت فلکیه از ناحیت جنوبی که بر مثال سگی توهم کنند و کواکب آن هیجده است و بیرون از صورت یازده کوکب و از کواکب او شعرای یمانی است. کوکبی روشن از قدر اول. (جهان دانش، یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و به پارسی آن را سگ کلان نامیم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ثوابت و صور فلکی و بنات النعش و شعرای یمانی در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(عَ شِ اَ بَ)
عرش بزرگتر، در اصطلاح صوفیه، دل انسان کامل را نامند. (از کشاف اصطلاحات الفنون). کنایه از دل آدمی زاد باشد و به عربی قلب خوانند. (برهان) (آنندراج). کنایه از دل انبیاء و اولیاء است. (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از علی اکبر خوانی
تصویر علی اکبر خوانی
عمل و شغل علی اکبر خوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علی اکبر خوان
تصویر علی اکبر خوان
آنکه در صحنه تعزیه وظیفه علی امیر بن حسین ع را ایفا کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عرش اکبر
تصویر عرش اکبر
کاخ مهین، گش (قلب) دل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عشق اکبر
تصویر عشق اکبر
شیفتگی خدایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صلیب اکبر
تصویر صلیب اکبر
کنایه از تقاطع خط استوا است با خط محور که شمال و جنوب باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلب اکبر
تصویر کلب اکبر
((~. اَ بَ))
سگ بزرگ، یکی از صورت های فلکی جنوبی که به شکل سگ بزرگی فرض شده است و ستاره پر نور و معروف آن شعرای یمانی یا تیشتر است، کلب اعظم
فرهنگ فارسی معین